آسیر و ونیر

آسیر و ونیر (Aesir and Vanir)

Posted by:

|

On:

|

,

اُدین، خدای شبانه، از بالای تخت خود در آسگارد ــ پادشاهی ایزدان آزیر ــ حکومت میکرد. دربار او پر از دیگر خدایانی بود که شکوه بیشتری به پادشاهی اُدین می‌دادند. اما پادشاهی دیگری نیز وجود داشت که از شکوه و عظمت برخوردار بود: این پادشاهی، “ونهایم” نام داشت، سرزمین خدایان “ونیر”.
آسیر و ونیر، این دو پادشاهی برای جلب ستایش آدمیان با یکدیگر رقابت می‌کردند. هرچند هم‌زیستی میان‌شان وجود داشت، اما تنش میان آن‌ها همواره پابرجا بود.
ایزدان آسگارد از ویلی، وی و اُدین تبار داشتند، کسانی که در آغاز، غول عظیم یمیر را شکست داده بودند. اما منشأ وانیرها ناشناخته بود.
در آسگارد، اُدین، ثور و لوکی برجسته‌ترین ایزدان بودند؛ در حالی‌که در ونهایم، فری، فریا و نیورد شناخته‌شده‌ترین چهره‌ها بودند. درحالی‌که ایزدان آسیر نمایندگان قدرت و جنگ بودند، وانیرها خدایان باروری محسوب می‌شدند.

جنگ ونیر و آسیر

جادوگر نیرومندی به نام گولویگ، که به طمع و عشق به طلا مشهور بود، از یاران ونیر بود. خدایان آسگارد او را تحمل‌ناپذیر یافتند و سه‌بار او را سوزاندند، اما او هر بار بازمی‌گشت.
این جادوگر، که متحد ونیر بود، از رفتار آسگاردی‌ها با زیردستان خود خشمگین شد.
صلح شکننده‌ای که میان آسیر و ونیر برقرار بود، فروپاشید و نخستین جنگ بزرگ میان خدایان درگرفت. اُدین نیزه‌ی نیرومند خود را به سوی ونیر پرتاب کرد؛ نشانه‌ای که نشان می‌داد این، صرفاً یک درگیری ساده نیست، بلکه نبردی است که می‌تواند سرنوشت جهان را رقم بزند.
هیچ جنگی به اندازه‌ی این، سرنوشت‌ساز نبود. با فرا رسیدن راگناروک، خدایان وانیر حتی به آسگارد حمله کرده و بخشی از دیوار نیرومند آن را که به دست یک غول ساخته شده بود، ویران کردند.

جنگ میان خدایان، جهان را به لرزه انداخت. هر دو طرف دلاوری خود را نشان دادند. اما هیچ‌کدام نتوانستند پیروز شوند، و ویرانی ناشی از جنگ، هر دو طرف را نگران کرد.
اگر جنگ تا ابد ادامه می‌یافت، هر پیروزی‌ای تنها بر روی خاکسترها به دست می‌آمد، چراکه چیزی از جهان باقی نمی‌ماند.
از همین‌رو، رهبران آسیر و ونیر تصمیم به صلح گرفتند. برای اثبات حسن‌نیت، تصمیم به تبادل گروگان گرفتند.

صلح میان آسیر و ونیر

از سوی آسیر، می‌میر و هونیر به ونهایم فرستاده شدند و از سوی ونیر، فری، فریا و نیورد به آسگارد آمدند.
خدایانی که به ونهایم فرستاده شدند، به‌عنوان فرزانگان بزرگ معرفی شدند، اما در واقع تنها می‌میر خردمند بود.
هونیر تظاهر به خرد می‌کرد، اما در حقیقت تنها چیزهایی را که می‌میر در گوشش زمزمه می‌کرد، تکرار می‌کرد.
ونیرها دریافتند که هرگاه هونیر درباره‌ی موضوعی مورد پرسش قرار می‌گرفت و می‌میر در نزدیکی‌اش نبود، پاسخ می‌داد: «بگذار دیگران تصمیم بگیرند».


با درک اینکه فریب خورده‌اند و این‌که می‌میر در مرکز این نیرنگ‌ها بوده، سر او را بریدند و برای اُدین فرستادند.
پدر همه‌چیز، نمی‌خواست خرد می‌میر را از دست بدهد. با جادوی خویش، سر او را دوباره زنده کرد. از آن پس، اُدین می‌توانست در هر زمان از خرد سر می‌میر بهره گیرد.

مرگ میمیر

در نهایت، صلح جدیدی میان آسیر و ونیر برقرار شد، و این دو قوم آغاز به زندگی هماهنگ کردند.
خدایان ونیر نیز در کنار آسیرها، در پانتئون نورس پذیرفته شدند، و خدایانی چون فری و فریا به اندازه‌ی دیگر خدایان بزرگ آزیر مورد ستایش قرار گرفتند.
برای دسترسی به اپیزود های پادکست تحوت به این لینک مراجعه فرمایید.
برای دسترسی به اپیزودهای اساطیر اسکاندیناوی روی این لینک بزنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *