داستان اندومیون از شاعر سده سوم تئوکریتوس گرفته شده. او داستان را به روش یونانی واقعی، ساده و با اعتدال، روایت کرده است.
در مورد هویت اندیمون ابهاماتی وجود دارد؛ برخی منابع او را شاهزادهای از الیس یا مرتبط با او میدانند، در حالی که منابع دیگر او را چوپانی از کاریا معرفی میکنند. همچنین در روایات بعدی آمده است که او یک ستارهشناس بوده است: پلینیوس بزرگتر اشاره میکند که اندیمون اولین انسانی بود که حرکات ماه را مشاهده کرد و (به گفته پلینیوس) همین امر باعث شیفتگی او به الههٔ نگهبان ماه شد. در نتیجه، مقبرهٔ اندیمون به دو مکان مختلف نسبت داده شده است. مردم هراکلیا ادعا میکردند که او در کوه لاتموس به خاک سپرده شده است، در حالی که مردم الیس معتقد بودند که مقبره او در المپیا است.
با این حال، نقش معشوقهٔ سلنه (ماه) عمدتاً به اندیمونی نسبت داده میشود که یا چوپان بوده یا ستارهشناس، زیرا هر دو حرفه توجیهی برای زمانی است که او به تماشای ماه میپرداخته است.
اندومیون شبان،
چون گلهاش را نگه میداشت،
ماه، سلنه، او را دید،
او را دوست داشت،
او را جست و جو کرد،
از بهشت فرود آمد به دشت لاتموس Latmus ،
او را بوسه داد،
کنار او دراز کشید.
خوشبختی سرنوشت اوست.
او همواره خوابیده است،
نه میپرد نه میچرخد، اندیمیون شبان
او هرگز بیدار نشد تا ببیند الهه ی نقرهای درخشان بر او خم میشد. در تمام داستانهای درباره او، جوان برای همیشه میخوابد، جاودانه، اما هیچوقت آگاه نمیشود. او به شگفتی روی کوهستان دراز کشیده است، بیحرکت و دور از دسترس مرگ، اما گرم و زنده، و شب به شب ماه او را میبیند و با بوسههای خود او را میپوشاند. گفته میشود که این خواب جادویی کار سلنه بود. او چوپان را به خواب فرو برده بود تا همیشه بتواند او را پیدا کرده و بر آنچه که میخواست برسد. اما همچنین گفته میشود که عشق ماه تنها باری از درد با همراهی بسیاری از آه ها برای اندومیون به ارمغان آورده است.
برای دسترسی به اپیزود های پادکست تحوت به این لینک مراجعه فرمایید.
برای خواندن سایر داستان ها از اساطیر یونان روی این لینک کلیک نمایید.
دیدگاهتان را بنویسید