هلا یا هل در اساطیر نورس، الهه مرگ و فرمانروای دنیای زیرین بود. او سرنوشت مردان و زنانی را که بدون شجاعت یا افتخار جان خود را از دست میدادند، در دست داشت. چهرهای ترسناک و دوگانه داشت؛ نیمی زیبا همچون دوشیزهای نورانی و نیمی پوسیده همچون جسدی متلاشی.
تبار هلا و خانوادهی اسرارآمیزش
هلا دختر لوکی، خدای فریبکاری، و غولآسا انگربودا بود. او دو برادر مشهور داشت:
- فنریر، گرگی غولآسا که در راگناروک نقش مهمی ایفا کرد.
- یورمونگاند، ماری که بدنش کل جهان را در آغوش میکشید.
ترس از قدرت فرزندان لوکی باعث شد خدایان آسگارد آنها را دستگیر کنند. فنریر به زنجیر کشیده شد، یورمونگاند به دریا پرتاب شد و هلا به سرزمین سرد و یخزده نیفلهیم تبعید شد.
سلطنت الهه مرگ در نیفلهیم
در نیفلهیم، هلا قصری عظیم به نام الیودیر ساخت و ملکه جهان مردگان شد. ارواح پیش از ورود به قلمرو او باید از پلی کریستالی و شکننده که تنها با یک تار مو معلق بود عبور میکردند. نگهبانی قدرتمند به نام مگیر بر این پل نظارت داشت و از بازگشت ارواح جلوگیری میکرد.
در تالار الیواگار، هلا بر تخت سلطنتی خود نشسته و ارواح گناهکاران، جنایتکاران و کسانی که مرگی بیافتخار داشتند را خوشامد میگفت.
نشانههای حضور ایزدبانوی جهان زیرین
گاهی هلا سوار بر موجودی سهپا در جهان سفر میکرد. گفته میشد هر جا که هلا قدم میگذارد، مرگ و طاعون گسترش مییابد. حضور او نشانهای از بیماریهای کشنده در میان مردم بود.
محافظت از هلهایم و سرنوشت گناهکاران
قلمرو هلهایم توسط گرگ عظیمی به نام گارم محافظت میشد که آماده نبرد با خدایان در راگناروک بود. گناهکاران در سرزمینی گرفتار میشدند که سقف آن پوشیده از مارهای زهرآلود بود و زهر آنها عذاب ابدی برای ارواح میآورد.
نقش هلا در راگناروک
در نهایت، الهه مرگ لشکری از مردگان نالایق و گناهکار را گرد آورد تا به فرماندهی پدرش لوکی، در نبرد آخرالزمانی راگناروک با خدایان آسگارد روبهرو شوند.
برای دسترسی به اپیزود های پادکست تحوت به این لینک مراجعه فرمایید.
برای دسترسی به اپیزودهای اساطیر اسکاندیناوی روی این لینک بزنید.
دیدگاهتان را بنویسید