اوراکل دلفی

اوراکل دلفی

Posted by:

|

On:

|

,

در دامنه کوه پارناس، مکانی مقدس برای تمام مردم هلنی قرار داشت که به نام «اوراکل دلفی» شناخته می‌شد. منشأ این مکان به نبرد میان آپولون و مار غول‌پیکری به نام «پایتون» بازمی‌گردد؛ این مار را الهه هرا فرستاده بود تا لتو، معشوقه زئوس و مادر آپولون و آرتمیس را تعقیب کند. پس از شکست دادن این مار وحشتناک، آپولون فرمان داد که در همان‌جا معبدی به افتخار او ساخته شود. و واقعاً این بنای مقدس ساخته شد.

آپولون همچنین خدای پیشگویی در نظر گرفته می‌شد و به دلیل منشأ اسطوره‌ای‌اش، اوراکل دلفی از نظر اعتبار و ارادت از تمام اوراکل‌های دیگر برتر بود. اوراکل دلفی واقعاً وجود داشت و مهم‌ترین مرکز مذهبی یونانیان باستان به شمار می‌رفت. ژنرال‌ها، پادشاهان و اشراف پیش از هر تصمیم مهمی، اگر امکان‌پذیر بود، با اوراکل مشورت می‌کردند. هیچ جنگ، اتحاد یا سفر استعمارگری بدون شنیدن نظر اوراکل آغاز نمی‌شد.

در داخل معبد آپولون، اتاقکی زیرزمینی وجود داشت که فقط «پایتونس‌ها» — کاهنه‌های معبد — اجازه ورود به آن را داشتند. طبق سنت، آن‌ها گازهایی را که از جسد مدفون‌شده مار پایتون بیرون می‌آمد استنشاق می‌کردند. این گازها و موهبت آپولون به آن‌ها قدرت پیشگویی می‌داد.

مقدمات پرسش از اوراکل دلفی

پیش از مطرح کردن پرسشی با اوراکل، زائر باید فرایند پاک‌سازی را طی می‌کرد. آن‌ها از چشمه‌ای مقدس برای شست‌وشو استفاده می‌کردند که بر آن نوشته شده بود:
برای زائر نیک، یک قطره کافی‌ست؛ برای بد، حتی اقیانوسی هم لکه‌هایش را نمی‌زداید.

سپس باید قربانی‌ای به خدایان تقدیم می‌کردند. معمولاً گوسفندی یا پرنده‌ای قربانی می‌شد و کاهنی در امعا و احشای قربانی نشانه‌هایی الهی جست‌وجو می‌کرد.

پرسش بر روی لوحی گِلی نوشته و به دست پایتونس می‌رسید. کاهنه که در اثر گازها به حالت خلسه فرو رفته بود، کلمات رمزآلودی زمزمه می‌کرد. این کلمات توسط کاهنان نوشته می‌شد. پاسخ‌ها معمولاً مبهم، اسرارآمیز و سخت‌فهم بودند. با این حال، مردم آن دوران باور داشتند که پیشگویی‌ها بسیار دقیق‌اند و اگر محقق نمی‌شدند، اشتباه در تفسیر آن‌ها را علت می‌دانستند.

دوران شکوه اوراکل قرن‌ها به طول انجامید تا سرانجام دوران افول آن فرا رسید. نرون، امپراتور روم، دستور داد تا سربازانش معبد مقدس را غارت کنند. در جریان این غارت، بیش از ۵۰۰ تندیس برنزی و مرمری دزدیده و به رم منتقل شدند.

زوال اوراکل

با گسترش مسیحیت، اوراکل به طور رسمی در سال ۳۹۵ توسط امپراتور تئودوسیوس بسته شد، چرا که آن را منبع خرافه و آیین‌های مشرکانه می‌دانستند. با این حال، معبد پیش از آن هم رو به ویرانی بود. امپراتور یولیان، که به عنوان آخرین امپراتور مشرک شناخته می‌شود، فرستاده‌ای برای طرح پرسشی به اوراکل فرستاد. کاهنان معبد چنین پاسخ دادند:

به امپراتور بگو که معبد باشکوه فرو ریخته است. آپولون دیگر سقفی بر فراز سر خود ندارد. برگ‌های درختان غار خاموش‌اند. چشمه‌ها و جریان‌های پیشگویی مرده‌اند.

در آغاز قرن بیستم، پژوهشگران هیچ نشانه‌ای از گازهای افسانه‌ای نیافتند و نتیجه گرفتند که این داستان‌ها صرفاً خرافات‌اند. اما در پایان قرن بیستم، مطالعات زمین‌شناسی نشان دادند که معبد بر روی گسلی زمین‌شناسی قرار دارد که از آن گازهایی خارج می‌شوند — احتمالاً با اثرات بی‌حس‌کننده و روان‌گردان.

شکوه گذشته اوراکل دلفی در آثاری همچون ادیپوس پادشاه ثبت شده است، که در آن اوراکل پیش‌بینی می‌کند ادیپوس پدرش را خواهد کشت و با مادرش ازدواج خواهد کرد. به‌دلیل اهمیت حیاتی آن در دنیای یونان باستان، اوراکل به عنوان «ناف جهان» شناخته می‌شد و بر دیوارهای آن جمله‌ای مشهور و بزرگ‌ترین توصیه زندگی نوشته شده بود:
خودت را بشناس.

برای دسترسی به اپیزود های پادکست تحوت به این لینک مراجعه فرمایید.

برای خواندن سایر داستان ها از اساطیر یونان روی این لینک کلیک نمایید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *