منابع اسطوره مصر

منابع اسطوره شناسی مصر

Posted by:

|

On:

|

,

مهمترین حکمت اسطوره شناسی مصر “در ابتدا کلمه بود، و کلمه نزد خدا بود،  کلمه خود خدا بود

تاریخ مصر شامل چند دوره میشود. اولی پیشا دودمانی و دودمان های نخستین است. یعنی بین 5200 تا 4800 سال پیش. سپس پادشاهی کهن و اولین دوره میانی را داریمکه 700 سال طول می کشد. بعد از آن دوره پادشاهی میانه و دومین دوره میانی را داریم که 500 سال است. سپس وارد پادشاهی نوین و دوره میانی سوم می شویم که 800 سال طول می کشد. پس از آن وارد دوره بطلمیوسی و دوره متاخر می شویم. در نهایت نیز دوره روم و پسا فراعنه را داریم.

دوره پیشا دودمانی مصر

در دوره پیش‌دودمانی ، مصر دو پادشاهی علیا و سفلی داشت. دو شهر در این دوره بسیار مهم بودند: یکی “نقادهNagada,”، که بعدها به نام “امبوسOmbos,” شناخته شد و خدای محلی آن “ست” بود که باید این کلمه را به خاطر بسپاریم. شهر دیگر “نخنNekhen,”بود که بعدها به نام “هیِراکونپولیسHierakonpolis,” مشهور شد و در آنجا یک خدا شاهین برجسته بود که حورس نام داشت. نام این دو خدا را باید خوب به خاطر سپرد، یکی ست و دیگری حورس. حورس و ست دو تن از مهم‌ترین خدایان اساطیر مصر باستان هستند که درگیری آن‌ها یکی از شناخته‌شده‌ترین داستان‌های این اسطوره‌هاست.

این دو شهر توسط پادشاهی به نام منس متحد می‌شوند. یعنی منس بوده که مصر علیا و سفلی را متحد کرد. حورس و ست، خدایان مهم این دو شهر نیز که ابتدا در تضاد بودند، رفته رفته با یکدیگر متحد شدند و اسطوره‌های آشتی میان آن‌ها شکل گرفت.

بعد از این که کشور یکپارچه شد شاهان بعدی از آیین‌های محلی مردم حمایت کردند و این احتمالاً به نوعی سازمان‌دهی خدایان منجر شده است. به این طریق خدایان شروع به گروه‌بندی در قالب زوج‌ها، گروه‌ها یا سلسله‌مراتب کردند. این روابط سازی میان خدایانی که قبلاً به‌صورت جداگانه پرستش می‌شدند، ممکن است منجر به شکل‌گیری اسطوره‌ها شده باشد.

از اولین جفت‌های خدایان، “دو بانوی مقدس” و “دو ارباب” بودند. “دو بانوی مقدس”، الهه‌های “نِخبت Nekhbet” و “واجیتWadjyt.” بودند. “دو ارباب” نیز حورس و ست بودند.

حالا چگونه اتحاد میان حورس و ست شکل گرفت؟ بیشتر شاهان دوره دودمان اول، خود را با حورس مرتبط می‌کردند و تصویر شاهین حورس را بر روی قابی که نامشان را در بر می‌گرفت نمایش می‌دادند. در دوره دودمان دوم، شاهی به نام “پری‌بسنPeribsen” خدا حورس را با “ست” جایگزین کرد.  اما شاه پس از او هر دو را بالای سرش قرار داد و آنها را متحد کرد.

دودمان سوم – شاه جوسر

در دودمان سوم، شاهی به نام جوسر تحولات بزرگی ایجاد کرد و این دوره را آغاز پادشاهی کهن دانستند. پادشاهی کهن دوره اول به‌عنوان عصر طلایی ثبات و دستاورد در مصر شناخته می‌شود. شاه جوسر، اولین پادشاهی بود که هرم برای او ساخته شد؛ این هرم پلکانی، یکی از نخستین بناهای سنگی جهان، به دست معمارش ایمحوتپ ساخته شد. ایمحوتپ بعدها به‌عنوان حکیم و حتی یک موجود الهی پرستیده شد.

شاهان این دوره یعنی دوره پادشاهی کهن اهرام عظیمی ساختند که علاوه بر مقبره، مدل‌هایی از کیهان مصری و «ماشین‌های رستاخیز» برای شاهان محسوب می‌شدند. معابد محلی در این دوره حمایت چندانی دریافت نکردند، زیرا تمرکز بر الوهیت شاهان بود. از دودمان چهارم، شاه به‌عنوان “پسر رع” شناخته شد. رع یکی از مهم‌ترین خدایان در اساطیر مصر باستان است و نقش محوری‌ای در کیهان‌شناسی و مذهب این تمدن داشت. او خدای خورشید و خالق جهان بود که روزها با قایق آسمانی خود در آسمان سفر می‌کرد و شب‌ها از جهان زیرین (دوات) عبور می‌کرد تا دوباره طلوع کند. این خدایان رو بعدا معرفی خواهیم کرد.

در اواخر این دوره گرچه هرم‌ها کوچک‌تر شدند، اما معابد باشکوهی برای خدای خورشید رع ساخته شد. مقامات عالی‌رتبه مقبره‌هایی باشکوه دریافت می‌کردند و در معابد به‌عنوان کاهنان نیمه‌وقت فعالیت داشتند، اما نمایش ایزدان در مقبره‌های خصوصی مجاز نبود. در اینجا بود که اولین متون دینی گسترده، معروف به متون اهرام، ظاهر شدند. متون اهرام کهن‌ترین مجموعه‌ی متون تدفینی مصر باستان هستند و یکی از قدیمی‌ترین نوشته‌های دینی جهان محسوب می‌شوند.

این متون شامل افسون‌هایی هستند که از جملات کوتاه تا پاراگراف‌های بلند را در برمی‌گیرند و با عبارتی به معنای «کلماتی برای خواندن» آغاز می‌شوند. تاکنون بیش از ۸۰۰ افسون شناسایی شده که در اهرام پادشاهان و ملکه‌های پادشاهی کهن یافت شده‌اند. هر هرم مجموعه‌ای منحصربه‌فرد از این متون را دارد، اما همه فاقد تصویر هستند. سقف اتاق‌های تدفین معمولاً با نقش ستارگان تزئین شده بود. متون از سبک‌های مختلف مانند سرودها، فهرست خدایان، افسون‌های روزمره و متون آیینی تشکیل شده‌اند و معمولاً در قالب اول‌شخص نگاشته شده‌اند.

متون اهرام یکی از منابع اسطوره شناسی مصر

متون اهرام برای کمک به پادشاه متوفی در سفر پس از مرگ و پیوستن به خدایان تدوین شده بودند. این متون هنگام تدفین شاه خوانده می‌شدند و شامل افسون‌هایی برای تلاوت خودِ پادشاه در دنیای پس از مرگ بودند، که در آن پادشاه نقش خدایان مختلف را ایفا می‌کرد. حدود ۲۰۰ ایزد در این متون ذکر شده‌اند که برخی از آن‌ها خدایان اصلی مصر باستان هستند مثل آنوبیس، حورس، ایزیس، رع، سث و تحوت.

متون اهرام روایت خطی اسطوره‌ای ارائه نمی‌دهند اما اشاره‌های فراوانی به اسطوره‌ها دارند مثل سفر خدای خورشید در قایق آسمانی‌اش. قتل اوزیریس و تلاش برای احیای او و یا نبرد میان حورس و سث. در دودمان های پایانی این دوره، متون اهرام در مقبره‌های غیرسلطنتی نیز استفاده شد که نشانه‌ای از کاهش اقتدار سلطنتی بود.

در این دوره درباره‌ی زندگی مذهبی مقامات دولتی و خانواده‌هایشان، که نخبگان جامعه‌ی مصر را تشکیل می‌دادند، اطلاعات بیشتری در دست است. این افراد در مقبره‌های تزیین‌شده‌ی خود ممکن بود در حال ریاست بر جشنواره‌های مذهبی و نیایش اشیای مقدس به تصویر کشیده شوند. مقامات دولتی در مقبره‌های خود به‌عنوان شرکت‌کنندگان در مراسم مذهبی به تصویر کشیده شده‌اند. تابوت‌های نخبگان در این دوران گاهی با متون و صحنه‌هایی نقاشی می‌شدند که بخشی از دومین مجموعه‌ی مهم ادبیات تدفینی را تشکیل می‌دادندکه معروفند به متون تابوت.

متون تابوت از دیگر منابع اسطوره شناسی مصر

متون تابوت، مجموعه‌ای از افسون‌های تدفینی، بر روی تابوت‌ها، مقبره‌ها و اشیای تدفینی به زبان مصری میانه بودند. برخی افسون‌ها به‌صورت تک‌گویی‌هایی از زبان یک ایزد ارائه شده‌اند و با عباراتی مانند «من ایزد سیلاب هستم که غذا فراهم می‌کند»  آغاز می‌شوند. سایر افسون‌ها شامل گفت‌وگوهایی میان ایزدان هستند که در قالب نمایش‌های مذهبی کوچک بیان شده‌اند. برخی از آن‌ها نسخه‌هایی از متون هرم‌ها بودند و شامل تفسیرهای پیچیده و نمایش‌های مذهبی بودند. نقشه‌های کتاب دو راه، بخشی از این مجموعه محسوب می‌شوند.

نقشه‌های کتاب دو راه، که بر کف تابوت‌ها نقاشی می‌شدند، قدیمی‌ترین نقشه‌های شناخته‌شده جهان هستند و به‌عنوان راهنمای مصور زندگی پس از مرگ عمل می‌کردند. این کتاب دو مسیر آبی و زمینی را از میان قلمروی الهی ترسیم کرده و افسون‌هایی برای عبور از نگهبانان هیولاگونه ارائه می‌داد. متوفی باید از منطقه‌ی رازآلود رُسِتاو Rosetav عبور می‌کرد، جایی که اوزیریس در میان دیوارهای آتش قرار داشت. در صورت شایستگی، زندگی جدیدی در مزرعه‌ی پیشکش‌ها به او اعطا می‌شد. اریک هورنونگ پژوهشگر برجسته‌ی مصر باستان این کتاب را نتیجه‌ی تحقیقات دولت های مصری درباره‌ی جهان پس از مرگ دانسته، اما ویژگی‌های رویاگونه‌ی آن به سفرهای روحی شمن‌ها شباهت دارد.

متون تابوت از چه می گویند؟

متون تابوت اگرچه روایی نیستند، اما به اسطوره‌ی آفرینش مصر و حتی پایان جهان اشاره دارند. آتوم-رع و فرزندانش، شو و تفنوت، در این متون جایگاه ویژه‌ای دارند و به چالش‌های خدای خورشید، به‌ویژه مقابله با آپوفیس، پرداخته می‌شود. برخی مصرشناسان این متون را تدوین‌شده توسط کاهنان هلیوپولیس می‌دانند، اما برخی دیگر آن را بازتابی از سنت‌های منطقه‌ای مصر می‌دانند.
بیشتر افسون‌های متون تابوت از مصر میانه کشف شده‌اند و ایزدان محلی مانند تحوت و هشت‌گانه‌ی هرم‌پولیس در آن‌ها نقش دارند. تحوت در افسون‌های مربوط به نبرد حوروس و ست و نجات اوزیریس دیده می‌شود. در این دوران، همه‌ی نخبگان متوفی با اوزیریس، خدایی که مرد و زنده شد، همسان پنداشته می‌شدند. کاهنان-مقامات، نویسندگان و خوانندگان اصلی ادبیات این دوره بودند. سرودهای دینی که در معابد خوانده می‌شدند، گاهی روی پاپیروس یا سنگ‌نوشته‌ها ثبت می‌شدند. متون تعلیمات، شامل نصایح پدران به فرزندان، به موضوعاتی مانند رابطه‌ی درست میان انسان و خدایان می‌پرداختند. برخی متون نیز مسائل اخلاقی را در قالب پیشگویی‌ها یا گفتگوهای فلسفی بررسی می‌کردند.

روایت‌های مکتوب و شفاهی در این دوره گسترش یافتند. داستان‌ها معمولاً درباره‌ی انسان‌هایی بودند که با خدایان روبه‌رو می‌شدند، مانند جادوگران دودمان‌های سوم و چهارم یا ماجراجویی یک مقام دولتی که در جزیره‌ای اسرارآمیز با ماری غول‌پیکر مواجه می‌شود. برخی روایت‌ها کاملاً الهی بودند، مانند داستان تلاش ست برای فریفتن حورس، اما برخی مصرشناسان آن را بخشی از وردهای جادویی می‌دانند.

پادشاهی میانه

در پادشاهی میانه و دوره‌ی دوم میانی جادو و مسایل مربوط به آن به منبعی برای شناخت اساطیر رشد کردند. هکا، که به «جادو» ترجمه می‌شود، یکی از نیروهای آفریننده‌ی جهان بود و انسان‌ها نیز مجاز بودند از آن برای محافظت و درمان استفاده کنند. دانش جادوی نوشتاری در انحصار نخبگان باسواد بود، و برخی وردهای جادویی کیفیتی ادبی داشتند.

پزشک-جادوگران خود را با ایزدان مرتبط با هکا مانند ایزیس و تحوت همذات‌پنداری می‌کردند، درحالی‌که بیماران اغلب با خدایانی مانند حورس کودک مقایسه می‌شدند. یکی از نمونه‌های مهم این ارتباط، داستان «نام حقیقی رع» است که در آن، خدای خورشید مسموم می‌شود و شفای او از طریق دانستن نام حقیقی‌اش امکان‌پذیر است. عصاهای عاجی محافظ نوزادان، که مملو از تصاویر موجودات الهی و هیولایی بودند، نشان‌دهنده‌ی پیوندهای میان اسطوره و جادو بودند. برخی از این موجودات بعدتر در حکایت‌های حیوانی مصر ظاهر شدند.

در اواخر پادشاهی میانه، نفوذ نخبگان محلی کاهش یافت که ممکن است بر کاهش استفاده از متون تدفینی مانند متون تابوتی تأثیر گذاشته باشد. در دودمان سیزدهم، ضعف سلطنتی به افزایش آزادی بیان هنری و دینی انجامید. در این دوران، آرامگاه سلطنتی ابیدوس به مقبره‌ی اوزیریس نسبت داده شد، که نشان‌دهنده‌ی ادغام جغرافیای اسطوره‌ای و فیزیکی بود.

در قرن هفدهم پیش از میلاد، دودمان فلسطینی هیکسوس بر مصر شمالی مسلط شد. آنان ست را با بعل خدای فلسطینی یکی دانسته و الهه‌هایی مانند عشتار و عنات را وارد مصر کردند. حاکمان مصری تبس (دودمان هفدهم) سرانجام آنان را شکست داده و در دوران احمس Ahmos  یکم، مصر وارد عصر جدیدی شد که با ظهور «کتاب مردگان» همراه بود.

پادشاهی نوین در مصر

از اینجا وارد پادشاهی نوین و دوره میانی سوم می شویم. پس از اخراج هیکسوس‌ها، احمس و پادشاهان اوایل سلسله هجدهم امپراتوری مصر را گسترش دادند. ممفیس دوباره پایتخت شد، اما تبای مرکز مذهبی باقی ماند. بیشتر پادشاهان در دره پادشاهان دفن شدند و معبد آمون در کرنک به بزرگ‌ترین مرکز مذهبی تبدیل شد.

دوران حتشپسوت، تحوتمس سوم و آمنهوتپ سوم شکوفایی فرهنگی و معماری را رقم زد. آمنهوتپ سوم و همسرش ملکه تی زمینه را برای آخناتون فراهم کردند، که اصلاحات مذهبی گسترده‌ای انجام داد و پرستش آتون را جایگزین خدایان سنتی مصر کرد. اما پس از مرگ او، توتانخامون دوباره آیین‌های قدیمی را احیا کرد.

رامسس دوم (رامسس کبیر) یکی از بزرگ‌ترین فرمانروایان مصر بود که جنگ‌های گسترده‌ای را علیه هیتی‌ها انجام داد و سرانجام با آنان صلح کرد. پس از او، مصر با چالش‌هایی مانند حملات لیبیایی‌ها و مردم دریا روبه‌رو شد. رامسس سوم توانست این مهاجمان را شکست دهد، اما پس از او قدرت مصر به‌تدریج رو به زوال گذاشت

بخش زیادی از ثروت امپراتوری مصر در پادشاهی نوین صرف ساخت معابد عظیم سنگی شد که جایگزین معابد کوچک خشتی دوره‌های پیشین گردیدند. این معابد، علاوه بر نقش مذهبی، شامل انبارهای غله، کارگاه‌ها، مدارس و مناطق مسکونی بودند و کاهنان بسیاری برای اداره‌ی آن‌ها فعالیت می‌کردند.

معابد ساختاری نمادین داشتند و بازتابی از کیهان‌شناسی مصری بودند، از جمله دیوارهای خشتی که آب‌های نخستین را نشان می‌دادند، دروازه‌های پایلون که کوه‌های افق شرقی را تداعی می‌کردند و تالارهای ستون‌دار که نیزارهای مقدس را بازآفرینی می‌کردند.

در پادشاهی نوین، عبادت خدایان در قالب گروه‌های خانوادگی الهی رواج یافت. برای مثال، در معبد کرنک، آمون همراه با همسرش موت و پسرش خونسو پرستیده می‌شد. جشن‌های مذهبی شامل حمل تندیس‌های مقدس میان معابد بود که فرصتی نادر برای مردم عادی فراهم می‌کرد تا به خدایان نزدیک شوند.

بازآفرینی اسطوره‌ها در معابد مصر

برخی جشن‌های معابد مصر شامل بازآفرینی اسطوره‌ها بودند، اما این نمایش‌ها به‌ندرت در نقش‌برجسته‌ها ثبت شده‌اند. بیشتر تصاویر معابد پادشاهی نوین نشان‌دهنده تبادل آیینی بین شاه (نماینده بشر) و خدا (نماینده قلمرو الهی) هستند. برخی از نقش‌برجسته‌ها روایت‌هایی از تولد الهی شاهان را نمایش می‌دهند، اما با قوانین سختگیرانه هنر مصری، صحنه‌های حساس به‌طور نمادین تصویر شده‌اند.
شاهان مصر پسر آمون-رع محسوب می‌شدند و در عین حال تجسم حورس، انتقام‌گیر اوزیریس بودند. برخی فرمانروایان به شهر آبیدوس و پرستش اوزیریس توجه ویژه داشتند. معبد ستی یکم در آبیدوس، بازآفرینی آیین‌های روزانه معابد را نمایش می‌دهد و بخش‌هایی از اسطوره اوزیریس را به تصویر می‌کشد، از جمله بارداری ایزیس از اوزیریس مرده، که نمادی از پیروزی و امید بود.
اوزیریون، مقبره‌ای نمادین برای اوزیریس، شامل تالاری زیرزمینی با یک تابوت روی جزیره‌ای مصنوعی بود. در این مکان، تصاویری از “کتاب نوت” برای بازسازی کیهان‌شناسی مصر وجود دارد. یکی از دقیق‌ترین روایت‌های اسطوره اوزیریس روی لوحی نیایشی از پادشاهی نوین در آبیدوس حک شده است، اما به دلیل قوانین سخت‌گیرانه مصر، مرگ اوزیریس و نام دشمنش مستقیماً ذکر نشده‌اند تا نظم کیهانی (ماعت) تهدید نشود.

تنها مکانی که اجازه نمایش نیروهای تهدیدکننده نظم الهی داده شد، مقبره‌های سلطنتی بود. شاه، برای بقا در زندگی پس از مرگ، باید با خدایانی که با آشوب مبارزه می‌کردند، همذات‌پنداری کرده و در پیروزی آن‌ها شریک می‌شد. در حالی که هنر عمومی از نمایش آشوب اجتناب می‌کرد، مقبره‌های سلطنتی این تهدیدات را به تصویر می‌کشیدند.

کتاب‌های جهان زیرین

اصطلاحی کلی برای نوعی متن تدفینی است که در آرامگاه‌های سلطنتی و مقبره‌های نمادین دوران پادشاهی نوین مصر مورد استفاده قرار می‌گرفت. این نام از اصطلاحی مصری برای این دسته از متون گرفته شده است که به معنای “آنچه در جهان زیرین است” می‌باشد.

این کتاب‌ها سفر روزانه خورشید را از جهان زیرین توصیف می‌کردند و معمولاً به‌صورت مناطق یا دروازه‌های جداگانه تنظیم شده بودند. از دودمان هجدهم به بعد، مقبره‌های سلطنتی ترکیبی از چند کتاب جهان زیرین را در تزئینات خود گنجاندند. عنصر تصویری در این متون بر متن غالب بود و صحنه‌هایی از خدایان، دیوان و هیولاهای آشوب مانند آپوفیس نمایش داده می‌شد.

این کتاب‌ها نشان‌دهنده آسیب‌پذیری نظم الهی و چالش‌های رع در روند آفرینش بودند. یکی از صحنه‌های مهم آن‌ها، احیای موقت اوزیریس و دیگر درگذشتگان در ساعت ششم شب از طریق نیروی خورشید بود. معبد اوزیریون در آبیدوس احتمالاً برای بازآفرینی این پیوند عرفانی میان رع و اوزیریس ساخته شده است.

دو کتاب مرتبط با جهان زیرین: کتاب گاو آسمانی و لیتانی رع

متن کتاب گاو آسمانی بر پایه تصویر الهه آسمان در قالب یک گاو بنا شده است که شامل روایتی درباره ترک زمین توسط رع پس از سرکوب شورش انسان‌ها است. منشأ آن به یک اسطوره کهن سپیده‌دمی بازمی‌گردد که در متون اهرام ثبت شده بود. در دوران پادشاهی نوین، به رع ویژگی‌های انسانی مانند خشم و شفقت نسبت داده شد، و مسئله درد و مرگ در آفرینش را مطرح کرد.

کتاب لیتانی رع به رازآلودگی مطلق خدای خورشید می‌پردازد. رع در ۷۵ تجلی شبانه، از ایزدان معروف مانند حورس و ایسیس تا موجودات ناشناخته توصیف شده است. برخلاف اسطوره‌های روایی، این کتاب بیشتر بر ذات الهی رع تمرکز دارد تا کنش‌های او.

سرودهای پادشاهی نوین و پرستش خدای یگانه

در سرودهای دوره پادشاهی نوین، ایزدان به عنوان تجلیات مختلف یک خدای آفریننده (معمولاً آمون-رع) توصیف شده‌اند. پرستش خدای خورشید در میان نخبگان رایج بود و سرودهای خورشیدی در مقبره‌ها و معابد حکاکی می‌شدند. در اواخر این دوره، نسخه‌ای از لیتانی رع به کتاب مردگان افزوده شد.
این کتاب مجموعه‌ای از افسون‌ها برای هدایت ارواح متوفی در زندگی پس از مرگ بود، نه یک متن مقدس. محتوای آن از متون تدفینی پیشین، مانند متون تابوت‌ها، اقتباس شده و شامل بیش از ۱۹۰ افسون بود. بیشتر نسخه‌ها بر پاپیروس نوشته و در مقبره‌های مقامات قرار داده می‌شدند.

افسون‌ها به خط هیروگلیف و به زبان مصری میانه نوشته می‌شدند، اما با گذر زمان درک آن دشوار شد، به همین دلیل نگاره‌ها اهمیت بیشتری یافتند و در تزئینات مقبره‌ها استفاده شدند.

کتاب مردگان

کتاب مردگان دو مسیر اصلی برای زندگی پس از مرگ ارائه می‌داد:

  1. پیوستن به خدمه قایق خورشیدی رع
  2. حضور در بارگاه اوزیریس در جهان زیرین

افسون شماره ۱۲۵، معروف به “نزول به تالار مآت”، مهم‌ترین بخش این کتاب بود که در آن متوفی باید در برابر خدایان از 42 گناه بی‌گناهی خود را اثبات می‌کرد. تصویر مشهور سنجش قلب در برابر پر مآت نیز به این افسون تعلق دارد. در یکی از مشهورترین تصاویر مصر باستان، قلب متوفی در ترازویی در برابر پرِ feather مآت Maat, (الهه حقیقت و عدالت) سنجیده می‌شود.
در اواخر پادشاهی نوین، تأکید بر عدالت الهی افزایش یافت. مردم به خدایانی مانند تحوت و آمون روی می‌آوردند تا از آن‌ها در برابر بی‌عدالتی محافظت کنند. این متون، همراه با دعاها و متون توبه، بیشتر از دیر المدینه، روستای هنرمندان مقبره‌های سلطنتی تبس، به دست آمده‌اند.

تنها حدود ده داستان مصری از این دوره باقی مانده است که نویسندگان آن فرض را بر دانش قبلی خوانندگان از اسطوره‌ها گذاشته‌اند. یکی از قدیمی‌ترین داستان‌ها درباره شاهزاده‌ای است که توسط هفت الهه محکوم شده تا به دست مار، کروکودیل یا سگ کشته شود. پایان داستان مفقود است، اما احتمالاً شاهدختی او را نجات می‌دهد.

داستان «راستی و دروغ» نسخه‌ای تمثیلی از اسطوره‌ی اوزیریس است، اما در آن مادر قهرمان شخصیتی منفی دارد. در «دو برادر» نیز زنان به‌عنوان شخصیت‌های خیانت‌کار به تصویر کشیده شده‌اند. این داستان، عناصر اسطوره‌ای را با نام‌هایی شبیه به خدایان آنوبیس و باتا ترکیب کرده است.

پاپیروس ها

داستان‌هایی مانند نبرد ست و عشتروت و روایاتی درباره زنانی که به شیر تبدیل می‌شوند نیز در این دوره ثبت شده‌اند.

جدال حورس و ست طولانی‌ترین روایت باقی‌مانده از درگیری این دو خداست که با طنز و انتقاد از نظام حقوقی پادشاهی نوین روایت شده است. برخی پژوهشگران، طنز تلخ این داستان را دلیلی برای عدم در نظر گرفتن آن به‌عنوان یک اسطوره‌ی واقعی می‌دانند.

ایزیس، شخصیتی مهم در این روایات، به‌عنوان مادری وفادار اما سلطه‌گر و حیله‌گر به تصویر کشیده شده است. او در داستانی با عقرب‌هایش به خانه زنی ماهیگیر پناه می‌برد، روایتی که بعدها برای طلسم‌های جادویی استفاده شد.

در پاپیروس‌های جادویی متأخر، مانند پاپیروس هریس، طلسم‌هایی برای محافظت در برابر کروکودیل‌ها دیده می‌شود که ارجاعاتی به تعرض به ایزیس دارند.

در مصر باستان، اسطوره‌ها علاوه بر میراث جمعی، کاربردهای شخصی نیز داشتند، مانند تقویم‌های اسطوره‌ای که روزهای خوش‌یمن و نحس را مشخص می‌کردند. این تقویم‌ها بر اساس جشن‌های معابد تدوین شده و بر زندگی روزمره تأثیر می‌گذاشتند. به‌عنوان مثال، روز بیست‌ونهم از ماه دوم پرت Peret (فصل بهار) روزی بود که «فرزندان گب» علیه خالق طغیان کردند. این تقویم هشدار می‌دهد: «در این روز هیچ کاری انجام نده.» برخی از ورودی‌های تقویم، روایاتی شناخته‌شده مانند آشتی حورس و ست را خلاصه می‌کنند، در حالی که برخی دیگر به اسطوره‌هایی بسیار مبهم، مانند «فرزندان گمشده‌ی بدش» Bedesh.”  اشاره دارند.

دودمان بیستم مصر

در اواخر دودمان بیستم، قدرت از دست فرعون‌ها خارج و به کاهنان تبس منتقل شد. در این دوران، نسخه‌های مصور کتاب مردگان برای اشراف‌زادگان ساخته شد و پاپیروس‌های اسطوره‌ای که مفاهیم دینی را از طریق تصاویر بیان می‌کردند، رایج شدند.

در قرن نهم پیش از میلاد، تولید پاپیروس‌های تدفینی متوقف شد که احتمالاً ناشی از جنگ‌های داخلی بود. دودمان بیست‌ودوم، که تبار لیبیایی داشت، آیین‌های مصری را پذیرفت و معابد را بازسازی کرد. در این دوران، پرستش باستت، الهه‌ی گربه‌سان، گسترش یافت.

پادشاهان شمالی در تانیس دفن شدند، جایی که معابد با مجسمه‌های کهن تزئین شده بودند. در این دوره، طلسم‌هایی با تصاویر اسطوره‌ای، مانند ایزیس و حورس کودک، محبوب شدند که نشان‌دهنده‌ی گسترش این باورها در میان مردم بود.

تا قرن هشتم پیش از میلاد، مصر به چندین منطقه‌ی مستقل تقسیم شد. تبس تحت فرمان کاهنه‌های سلطنتی بود که در آیین‌ها نقش همسر خدای آفریننده را ایفا می‌کردند. در نهایت، این تفرقه با حمله‌ی مهاجمان از جنوب پایان یافت.

هزاره‌ی اول پیش از میلاد شاهد ظهور و سقوط امپراتوری‌های بزرگی بود. مصر مورد تهاجم و اشغال نوبی‌ها، آشوری‌ها، ایرانی‌ها و یونانی‌ها قرار گرفت و فرهنگ مصر تحت فشار نخبگان حاکم جدید قرار داشت، بااین‌حال بسیاری از بهترین منابع مربوط به اسطوره‌های مصری به این دوره بازمی‌گردند.

 در واقع، برخی از پژوهشگران بر این باورند که مصر پیش از دوره‌ی متأخر، اسطوره‌شناسی پیشرفته‌ای نداشته است. این یک پدیده‌ی فرهنگی رایج است که پس از تغییر حاکمان، دین یا زبان، مردم بومی یا محققان تازه‌وارد تلاش می‌کنند تا سنت‌های یک کشور را پیش از نابودی ثبت کنند. در تب، کاهنانی که توسط پادشاهان نوبیایی منصوب شده بودند، کتاب مردگان را بازنگری و تدوین کردند. از همین دوره‌ی نوبیایی، نسخه‌ای از متنی معروف به الهیات ممفیس باقی مانده.

الهیات ممفیس

این متن اسطوره‌های آفرینش مصر را ترکیب می‌کند و به داوری گب میان حورس و ست و تثبیت اوزیریس به‌عنوان فرمانروای جهان مردگان می‌پردازد. همچنین، نقش پتاح در آفرینش از طریق اندیشه و گفتار را توضیح می‌دهد که با آغاز انجیل یوحنا مقایسه شده است.

شاه شاباقو (۷۱۶–۷۰۲ ق.م) ادعا کرد که این متن را از نسخه‌ای که توسط کرم‌ها خورده شده بود، بازنویسی کرده است. اما تحقیقات نشان می‌دهند که این متن احتمالاً در دوران او بازنویسی شده و با سبکی کهن نوشته شده است تا اعتبار بیشتری به آن داده شود.

متن الهیات ممفیس شباهت زیادی به پاپیروس برمنر-ریند (قرن ۴ ق.م) دارد که شامل آیین‌هایی برای نابودی دشمنان شاه و کیهان است. برخلاف الهیات ممفیس که بیشتر به‌عنوان یک متن مذهبی دیده شده، پاپیروس برمنر-ریند نشان‌دهنده‌ی کاربرد عملی اسطوره‌ها در مصر باستان است.

در قرن هفتم پیش از میلاد، مصر تحت حملات آشوریان قرار گرفت و معابد آن غارت شدند. آشوریان پادشاهان نوبیایی را بیرون راندند و فرمانروایان دست‌نشانده‌ای بر مصر گماشتند. خاندان سائیس از این فرصت استفاده کرده و استقلال مصر را بازگرداند، و سلسله‌ی بیست‌وششم را بنیان نهاد. در این دوره، تاجران یونانی در دلتای نیل ساکن شدند و خط دموتیک جایگزین هیرا‌تیک شد.

مصر و پارسیان

در ۵۲۵ پ.م. کمبوجیه، پادشاه هخامنشی، مصر را فتح کرد. برخلاف آشوریان، پارسیان به خدایان مصر احترام گذاشتند و آثار هنری و معابد جدیدی ساختند. هرودوت، تاریخ‌نگار یونانی، در دوره‌ی نخست حکومت پارسیان از مصر بازدید کرد و گزارش‌هایی درباره‌ی تاریخ، فرهنگ و آیین‌های مصر ارائه داد، اما برخی اطلاعات او نادقیق یا بر اساس شنیده‌ها بودند. او کوشید خدایان مصری را با خدایان یونانی معادل‌سازی کند و برخی افسانه‌های عجیب درباره‌ی پادشاهان مصر را ثبت کرد.

هرودوت درباره‌ی معماری و آیین‌های مذهبی مصر بیشتر از اسطوره‌های آن نوشته است. او در نوشته‌های خود آورده است:
از داستان‌هایی که مصریان نقل می‌کنند، هر کسی که آن‌ها را باورپذیر می‌داند، می‌تواند آن‌ها را بپذیرد.”

او اسطوره‌ی کامل اوزیریس را روایت نکرد، زیرا آن را مشابه آیین‌های اسرارآمیز یونانی می‌دانست که پیروان آن‌ها باید سوگند می‌خوردند که رازهایشان را فاش نکنند. بااین‌حال، هرودوت داستان‌های کوتاهی درباره‌ی برخی ویژگی‌های عجیب معابد و مجسمه‌ها نقل کرده است، مانند جزیره‌ی شناور در معبد بوتو یا علت این‌که آمون گاهی با سر قوچ نمایش داده می‌شود.

همچنین، او برخی افسانه‌های عجیب درباره‌ی پادشاهان مصر را ثبت کرده است. برای مثال، داستانی درباره‌ی میکرینوس (منکورع) که گفته شده بود دختر خود را مورد تعرض قرار داد و سپس او را درون یک گاو دفن کرد. این احتمالاً یکی از افسانه‌های عامیانه‌ی مصریدرباره‌ی پادشاهان گذشته بوده است.

دوره بطلمیوسیان

سپس پادشاهان بومی مصر پارسیان را بیرون راندند و هنر و معماری خاصی را توسعه دادند. اما در نهایت، نکتانبو دوم شکست خورد و پارسیان مجدداً مصر را فتح کردند. پس از مدت کوتاهی، اسکندر مقدونی مصر را تصرف و شهر اسکندریه را تأسیس کرد.

پس از مرگ اسکندر، بطلمیوسیان برای ۳۰۰ سال بر مصر حکومت کردند. اسکندریه مرکز اداری شد و کتابخانه‌ی مشهور آن در قرن سوم پ.م. تأسیس گردید. هرچند مصریان نقش کمی در حکومت داشتند، بطلمیوسیان برای کسب مشروعیت، از آیین‌های مصری حمایت کردند. برای نشان دادن همگرایی فرهنگی، بطلمیوسیان فرقه‌ی ایزد جدیدی به نام “سراپیس” را بنیان نهادند که ترکیبی از آپیس و اوزیریس (از ایزدان مصری) و زئوس و دیونیسوس (از ایزدان یونانی) بود.

فرقه‌های مذهبی، مانند پرستش گاو مقدس آپیس، مورد حمایت بطلمیوسیان قرار گرفتند و نمایش‌های آیینی اسطوره‌ای اجرا می‌شد. ایزیس و اوزیریس به محبوب‌ترین ایزدان مصری در خارج از مصر تبدیل شدند، زیرا داستان‌های آن‌ها احساسات انسانی قوی داشت و غیرمصریان را تحت تأثیر قرار می‌داد.
در این دوران بطلمیوسی، کاهنان نقش مهمی در حفظ فرهنگ مصری داشتند، زیرا معابد تنها مسیر پیشرفت مصریان بومی بودند. بطلمیوسیان برای مشروعیت حکومت خود، معابد را بازسازی کردند و آیین‌های مذهبی را گسترش دادند.

معابد به عنوان منابع اساطیری مصر

معابد علاوه بر کارکرد مذهبی، خدماتی مانند درمان بیماری‌ها و برگزاری جشن‌های آیینی ارائه می‌دادند. مردم در مراسم اوزیریس شرکت می‌کردند، حیوانات مقدس را قربانی و مومیایی می‌کردند، و مجسمه‌هایی را به خدایان اهدا می‌کردند.

متون مذهبی بر دیوار معابد حکاکی می‌شدند تا حتی در نبود کاهنان، آیین‌ها حفظ شوند. معبد حوروس در ادفو نمونه‌ای از این روند است که رویدادهای آیینی مانند جشن اتحاد زیبا و جشن پیروزی را ثبت کرده است.

هر معبد بطلمیوسی دارای اسطوره‌ی آفرینش مخصوص خود بود. کاهنان برای حفظ زمین‌ها و امتیازاتشان، اسطوره‌هایی می‌ساختند که در کتیبه‌هایی مانند کتیبه‌ی قحطی ثبت شده است. پاپیروس ژومی‌یاک نمونه‌ای از متن‌های جغرافیایی اسطوره‌ای است که روایت‌های مرتبط با نبردهای حوروس و ست را ارائه می‌دهد.

مانتو، یکی از نخستین پژوهشگران دین مصری متعلق به قرن 3 یا 4 پیش از میلاد، تلاش کرد فرهنگ مصری را به یونانیان معرفی کند. با این حال، از آثار او تنها بخش‌هایی باقی مانده است. برخی داستان‌های ضدحکومتی و اسطوره‌ای از این دوره به زبان دموتیک و هیرا‌تیک نوشته شده‌اند و در مجسمه‌ها و کتیبه‌های جادویی نیز ثبت شده‌اند.

کتیبه های بطلمیوسی

به‌طور کلی، از هزاره‌ی اول پیش از میلاد، آثار ادبی کمتری نسبت به دوره‌های پادشاهی میانه و پادشاهی نوین باقی مانده است. یکی از داستان‌های تقریباً کامل متعلق به دوران متأخر، به خط هیرا‌تیک نوشته شده و لحنی ضدحکومتی دارد. این داستان درباره‌ی پادشاهی بزدل وهوس‌باز و کاهنانی طماع و بی‌رحم است. قهرمان داستان، مری‌را، به جای پادشاه خود وارد جهان مردگان می‌شود و با کمک یک الهه، از کسانی که به او خیانت کرده‌اند، انتقام می‌گیرد.

کتیبه‌های سیپی، از جمله کتیبه‌ی مترنیخ، تصاویری از حوروس کودک را نشان می‌دهند که بر حیوانات خطرناک چیره شده است. این کتیبه‌ها شامل افسون‌هایی برای دفع خطرات و درمان گزیدگی بودند. داستان‌های مرتبط با آن‌ها، مانند تولد حوروس در نیزارها و تلاش ایزیس برای نجات فرزندش، بازتابی از ترس‌ها و باورهای مصریان باستان درباره‌ی آشوب و رنج بی‌گناهان است. این کتیبه‌ها در خانه‌ها، مقبره‌ها و معابد نصب می‌شدند.

در دوران بطلمیوسی، مصر دستخوش جنگ‌های داخلی شد و در نهایت با دخالت روم، استقلال خود را از دست داد. دیودور سیسیلی اساطیر مصری را از منظر یونانی تفسیر کرد، از جمله داستان اوزیریس. کلئوپاترا هفتم، برای تقویت مشروعیت خود، با ایزیس مقایسه شد و از ارتباط فرزندش با حوروس بهره برد. اما پس از شکست او و مارک آنتونی در برابر اوکتاویان، مصر به استانی از امپراتوری روم تبدیل شد.

در دوره‌ی رومی، تأثیر چندانی بر دین مصر مشاهده نشد، جز آنکه تصاویر امپراتوران جایگزین پادشاهان بطلمیوسی شدند. برخی معابد جدید ساخته شدند و زبان کتیبه‌ها همچنان مصری بود. باورهای کهن درباره‌ی آفرینش و خدایان ادامه یافت.

پلوتارک

پلوتارک، تاریخ‌نگار یونانی، با وجود ناآشنایی با زبان مصری، کتابی درباره‌ی ایزیس و اوزیریس نوشت. روایت او از مرگ اوزیریس و جست‌وجوی ایزیس، همان نسخه‌ای است که امروزه رایج است، اما بر اساس منابع محدود و تفسیرهای شخصی. او اسطوره‌ها را وقایع واقعی نمی‌دانست و از تقلیل آن‌ها به پدیده‌های طبیعی انتقاد می‌کرد.

در دوره‌ی رومی، ایزیس به‌عنوان مادر خدایان پرستش می‌شد. آیین اوزیریس و ایزیس، با وعده‌ی رستگاری و زندگی پس از مرگ برای همگان، در میان غیرمصریان محبوب شد.

در دوره‌ی بطلمیوسی و رومی، کتاب‌هایی مانند کتاب نفس کشیدن و کتاب گذر از ابدیت در گورها قرار داده می‌شدند تا به روح فرد متوفی امکان بازگشت به زمین و شرکت در آیین‌های مذهبی را بدهند. این متون برگرفته از منابع کهن معابد بودند اما نشانه‌هایی از تأثیر فرهنگ‌های غیرمصری نیز در آن‌ها دیده می‌شود.

با اینکه زبان یونانی در دوره‌ی رومی غالب بود، متون زیادی به دموتیک، به‌ویژه در فیوم و اکسی‌رنخوس، باقی مانده است. برخی از این متون تحت تأثیر اسطوره‌های یونانی بودند، مانند داستان جنگ شاهزاده‌ی مصری با ملکه‌ی آمازون‌ها که شباهت‌هایی به نبرد آشیل و پنتزیلیا داشت.

یکی از برجسته‌ترین اسطوره‌های مصری، چشم خورشید، در متون دموتیک این دوره دیده می‌شود. روایت‌های موجود شامل افسانه‌هایی از حیوانات، مانند داستان شیری که توسط موشی نجات می‌یابد، هستند که مشابه افسانه‌های ایزوپ اما متعلق به سنت کهن مصری‌اند.

داستان‌های جادوگری در مصر محبوب بودند. برخی متون درباره‌ی ایمحوتپ و نکتانبوی دوم، قدرت‌های جادویی آنان را روایت می‌کنند. یکی از مجموعه‌های داستانی مهم این دوره، درباره‌ی ستنا (بر اساس کائم‌واسِت، پسر رامسس دوم) است که به استفاده‌ی صحیح از جادو و دانش اسرارآمیز می‌پردازد.

مصر: سرزمین جادوگران

در دوران روم، مصر به‌عنوان سرزمین جادوگران کاهن شهرت داشت. شاهزاده ستنا در داستان‌های باستانی، کتاب تحوت را از یک مقبره دزدیده و مجازات می‌شود. این کتاب که متونی درباره حکمت الهی دارد، در دوره‌ای میان قرن اول پیش از میلاد تا قرن دوم میلادی نوشته شده است.

در تبس، پاپیروس‌هایی با طلسم‌های جادویی یونانی و دموتیک کشف شده‌اند. همچنین، متون هرمسی در این دوران شکل گرفتند و شامل آموزه‌های فلسفی و گنوسی بودند که برخی از آن‌ها با تفکرات مانی‌گرایی مشابهت داشتند.

با ظهور مسیحیت، معابد مصری بسته شدند و دانش هیروگلیف از بین رفت. تا قرن ششم میلادی، آخرین معبد ایزیس در فیله بسته شد، که نشانگر پایان سنت‌های فرعونی در مصر بود.

پس از پایان دوران فراعنه، مصر چندین قرن عمدتاً مسیحی بود و رهبانیت قبطی در آن شکل گرفت. با حمله اعراب در قرن هفتم، اسلام به مصر وارد شد، اما زبان و فرهنگ قبطی تا مدتی پابرجا ماند. در قرون وسطی، مصر تحت حاکمیت خلفا قرار داشت و شخصیت‌هایی مانند صلاح‌الدین در دفاع از سرزمین‌های اسلامی نقش داشتند.

رنسانس اروپایی علاقه به مصر باستان را احیا کرد، و رمزگشایی هیروگلیف‌ها، به‌ویژه با کشف سنگ روزتا، در قرن نوزدهم به شکوفایی مطالعات مصرشناسی انجامید. در این دوران، متون مذهبی و اسطوره‌ای مصر به زبان‌های غربی ترجمه شدند و بر اندیشمندان و نویسندگانی چون فروید، یونگ و فریزر تأثیر گذاشتند.

کشف مقبره توت‌عنخ‌آمون در ۱۹۲۲ موجی از علاقه به “نفرین مومیایی” را ایجاد کرد و سینما از این موضوع الهام گرفت. شخصیت‌های اسطوره‌ای مصر در ادبیات و فیلم‌های ترسناک به‌عنوان عناصر ماورایی و مرموز ظاهر شدند. بااین‌حال، برخلاف اسطوره‌های یونانی، اسطوره‌شناسی مصر تأثیر کمتری در فرهنگ غرب داشته است.

برای دسترسی به اپیزود های پادکست تحوت به این لینک مراجعه فرمایید.