ابوالهول

ابوالهول (Sphinx)

Posted by:

|

On:

|

,

ابوالهول (اسفینکس) یک موجود اساطیری است که در افسانه‌های یونان، مصر و ایران نقش دارد و امروز ما به بررسی نسخه یونانی ابوالهول می‌پردازیم. ظاهر فیزیکی ابوالهول بسته به منطقه به طور چشمگیری متفاوت است، اما در اساطیر یونانی، اغلب به عنوان موجودی با بدن بالایی زن، بدن پایینی شیر ماده با بال‌های عقاب و دم سر مار به تصویر کشیده شده است. منشاء یونانی کلمه ابوالهول باور بر این است که از کلمه “سفینگو” به معنای فشردن یا محکم کردن گرفته شده که به روشی اشاره دارد که شیر ماده گلوی طعمه خود را با گاز گرفتن محکم می‌کند تا در نهایت او را خفه کند.

ابوالهول در اساطیر یونان

اگر به آثار دانشمند یونانی هزیود رجوع کنیم، او معتقد بود که تنها یک اسفینکس در اساطیر یونانی وجود داشته است. در برخی روایات، او دختر سگ دو سر اورثروس و مادر هیولاها اکیدنا بود و در دیگر روایات، او فرزند اکیدنا بود. این ابوالهول به خاطر طرح معما و آورنده بدشانسی و ویرانی معروف بود. ابوالهول یونانی باور بر این بود که در شهر باستانی تبس (یا فیبیس) اقامت داشت و هر کسی که وارد شهر می‌شد در ورودی توسط ابوالهول مورد استقبال قرار می‌گرفت، جایی که او از مسافران یک معما می‌پرسید. اگر درست جواب می‌دادند، او به آنها اجازه عبور می‌داد اما اگر اشتباه می‌کردند، عبورشان ممنوع می‌شد و آنها بسیار خوش‌شانس بودند که از این برخورد زنده می‌ماندند.

معمای ابوالهول

معمایی که با ابوالهول مترادف شده بود این بود: “کدام موجود یک صدا دارد و در عین حال چهار پا، دو پا و سه پا دارد؟” کسانی که نمی‌توانستند به این معما پاسخ دهند تقریباً همیشه خفه و بلعیده می‌شدند. معمای دوم که ابوالهول می‌پرسید این بود: “دو خواهر وجود دارند که یکی دیگری را به دنیا می‌آورد و او نیز دیگری را به دنیا می‌آورد. این دو خواهر کیستند؟” سرانجام، فرمانروای تبس، شاه کرئون، چنان از حضور اسفینکس ناراحت شد که به هر کسی که او را نابود کند تاج و تخت تبس و همچنین خواهرش را به عنوان همسر پیشنهاد داد. اینگونه بود که اودیپوس، برادرزاده شاه کرئون، شجاعانه چالش عمویش را پذیرفت. هنگامی که او در برابر ابوالهول ایستاد، از او معمای اول پرسیده شد و پس از اندیشه دقیق پاسخ داد: “کدام موجود یک صدا دارد و در عین حال چهار پا، دو پا و سه پا دارد؟” او پاسخ داد: “انسان که در کودکی بر روی چهار دست و پا می‌خزد، سپس در بزرگسالی بر دو پا راه می‌رود و در پیری با استفاده از عصا بر سه پا می‌رود.”

مرگ اسفینکس

وقتی معمای دوم پرسیده شد، او بار دیگر درست پاسخ داد: “روز و شب.” اسفینکس چنان پریشان شد که دو بار مغلوب شده بود که از صخره‌ای که بر روی آن ایستاده بود پرید و مرد. در برخی نسخه‌های داستان، وقتی اودیپوس معما را درست پاسخ داد، او به جای آن خود را بلعید. وقتی شاعر فرانسوی ژان کوکتو داستان اودیپوس را بازگو کرد، نسخه او تفاوت زیادی داشت. در نسخه او، ابوالهول دیگر نمی‌خواست بکشد و بنابراین پاسخ معما را به اودیپوس گفت، دانسته که وقتی او درست پاسخ دهد، باید خودش را بکشد. این نسخه با اودیپوس که با ابوالهول عشق‌بازی می‌کند، از او بابت کمکش تشکر نمی‌کند و سپس شاهد مرگ اوست به پایان می‌رسد.

اگر فکر می‌کنید پایان این نسخه کمی عجیب و نامرتب است، داستان اصلی با بازگشت اودیپوس به تبس، تبدیل شدن به پادشاه و ازدواج با ملکه ژوکاستا که مادرش است، به پایان می‌رسد، اما این داستانی برای زمان دیگری است. اگر از ویدیوی امروز لذت بردید و نظری در مورد اودیپوس یا ابوالهول دارید، در نظرات به من بگویید. مثل همیشه، من میزبان شما بودم، توضیحات اساطیر و افسانه‌ها.

برای دسترسی به اپیزود های پادکست تحوت به این لینک مراجعه فرمایید.

برای خواندن سایر داستان ها از اساطیر یونان روی این لینک کلیک نمایید.