موجودات ناشناخته در اسطوره‌شناسی یونان

موجودات ناشناخته در اسطوره‌شناسی یونان

Posted by:

|

On:

|

,

اسطوره‌های یونان پر از موجودات جادویی است که با ظاهری ترسناک، توانایی‌های خاص یا شرارتشان، در افسانه‌ها شهرت یافته‌اند. این موجودات ناشناخته در اسطوره‌شناسی یونان آن‌قدر زیادند که برخی از آن‌ها در سایه باقی مانده‌اند و تقریباً فراموش شده‌اند. موضوع امروز ما همین موجودات است: عجیب، فلسفی، خطرناک اما بسیار جالب. هفت موجودی که کمتر کسی آن‌ها را در اسطوره‌شناسی یونان می‌شناسد.


۱. امفیس‌بائنا (Amphisbaena) – مار دو سر

امفیس‌بائنا ماری است با دو سر، یکی در هر انتهای بدن. موجودی سمی، بسیار درنده، با پولک‌هایی همچون اژدها، بال‌های اژدهایی، پاهایی شبیه مرغ و چشمانی که حتی در تاریکی مطلق نیز می‌بینند. همانند پگاسوس و کریسایور، او نیز از خون ریخته‌شده‌ی سر مدوسا متولد شد. پس از آنکه پرسیوس مدوسا را شکست داد و در حال پرواز از صحرای لیبی بود، قطره‌ای از خون مدوسا بر شن‌ها ریخت و امفیس‌بائنا از همان‌جا به وجود آمد. او در صحرا پنهان شد و سال‌ها بعد توسط ارتش کاتو کشف شد، آن‌هم در حالی که مشغول تغذیه از اجساد جنگی بود.


۲. ایمپیوسا (Empusa) – روح پلید

بر اساس افسانه، ایمپیوسا یکی از ارواح پلیدی است که همراه هکاته، الهه جادو و جادوی سیاه، حرکت می‌کند. در برخی نسخه‌ها آمده که او همراه دیگر شرارت‌ها از جعبه پاندورا بیرون آمد. معمولاً مردم قادر به دیدن او نیستند، اما سگ‌ها می‌توانند او را حس کنند. به همین دلیل گفته می‌شود اگر سگی بی‌دلیل پارس کند، ممکن است ایمپیوسا در حال نزدیک شدن باشد. توصیف‌ها از او زنی پلید با موهایی همچون آتش، پاهایی شبیه خر و چهره‌ای اغواگر است. او مردان را با زیبایی‌اش جذب کرده و تا زمانی که انرژی آن‌ها را کاملاً تخلیه نکند، رهایشان نمی‌کند.


۳. لامیا (Lamia) از جمله موجودات ناشناخته در اسطوره‌شناسی یونان

لامیا ملکه زیبای لیبی، دختر پوسایدون و یکی از معشوقه‌های زئوس بود که چندین فرزند از او داشت. پس از اینکه هرا از رابطه‌ی زئوس و لامیا باخبر شد، کودکان بی‌گناه را کشت و لامیا را به هیولایی ترسناک با چهره‌ای شیطانی و بدنی مارگونه تبدیل کرد. با این هم قانع نشد و او را نفرین کرد که دیگر هیچ‌گاه نتواند بخوابد. لامیا از آن پس از مادران و کودکان متنفر شد و هر وقت که می‌توانست، کودکان معصوم را می‌بلعید.


۴. تلخینس (Telchines) – جادوگران اقیانوس

تلخینس‌ها پسران ایزدهای اولیه پونتوس و تالاسا بودند، خدایان باستانی اقیانوس و زندگی دریایی. آن‌ها سری شبیه سگ، بدنی سیاه، باله‌هایی تیز و پنجه‌هایی برنده داشتند. گفته می‌شود آن‌ها به جادوی سیاه بسیار مسلط بودند و در برابر آن مقاوم بودند. برخی نویسندگان ساخت داس کرونوس و نیزه پوسایدون را به آن‌ها نسبت می‌دهند، گرچه بعضی دیگر آن را ساخته‌ی سیکلوپ‌ها می‌دانند. زئوس که از جادوی آن‌ها احساس خطر می‌کرد، آن‌ها را برای همیشه به تارتاروس، عمیق‌ترین بخش دنیای زیرین، تبعید کرد.


۵. لیکائون (Lycaon) از موجودات ناشناخته در اسطوره‌شناسی یونان

لیکائون پادشاه آرکادیا بود که مردمش او را بسیار می‌پرستیدند. او مردی مذهبی و متعصب بود، اما این تعصب چنان شدید شد که شروع به قربانی‌کردن انسان‌ها برای خدایان کرد. هر بیگانه‌ای که به سرزمینش وارد می‌شد، قربانی می‌گشت. این کار برخلاف قانون مهمان‌نوازی زئوس بود. با وجود هشدارهای زئوس، لیکائون دست از کار نکشید، پس زئوس او را به گرگ تبدیل کرد و او را مجبور ساخت تا برای همیشه در سرزمین‌های آرکادیا سرگردان باشد. به باور یونانیان، افسانه معروف گرگینه‌ها از این داستان نشأت گرفته است.


۶. لی‌لاپس و تفسیان (Laelaps & Teumessian) – تضاد ابدی

تفسیان روباه مقدسی بود که دیونیسوس او را به تبس فرستاد تا به‌خاطر گناهان شهر، آن‌جا را مجازات کند. این روباه خاصیتی داشت که هرگز نمی‌توانست گرفتار شود. ارتش‌های زیادی سعی کردند او را شکار کنند، اما بی‌فایده بود. در مقابل، لی‌لاپس، سگی بود که زئوس به عنوان هدیه‌ای از اروپا دریافت کرده بود و هرگز در شکار شکست نمی‌خورد.

وقتی پادشاه تبس از وجود این سگ آگاه شد، از یکی از مردمانش خواست تا از زئوس کمک بخواهد. تضاد بین روباهی که نمی‌شود گرفتش و سگی که نمی‌بازد، معمایی ایجاد کرد که حتی زئوس را متحیر ساخت. چون چنین پارادوکسی در زمین نمی‌توانست وجود داشته باشد، زئوس هر دو را به آسمان فرستاد و آن‌ها را به صورت صورت‌های فلکی «سگان بزرگ» (Canis Major) و «سگان کوچک» (Canis Minor) جاودانه کرد.

برای دسترسی به اپیزود های پادکست تحوت به این لینک مراجعه فرمایید.

برای خواندن سایر داستان ها از اساطیر یونان روی این لینک کلیک نمایید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *