در اولین اپیزود از پادکست تحوت که با عنوان معرفی تحوت منتشر شد، من با ذکر مثال شرح دادم که چرا پرداختن به اسطوره شناسی اهمیت داره. توی این مقاله مفصل تر و علمی تر میخوام اهمیت مطالعه اسطوره شناسی رو شرح بدم و در انتها هم سخنی کوتاه با شما خوانندگان عزیز تحوت دارم.
بریم سر اصل مطلب. در یک جمله و به طور مختصر در مورد اهمیت اسطوره شناسی باید گفت که اسطوره اساس و استخوان تمامی علوم انسانی ست. یعنی برای فهم دقیق تر و کامل تر از علوم انسانی مثل فلسفه، هنر، ادبیات و حتی علوم مدیریت و کسب و کار و برندسازی و دیگر علوم باید اسطوره شناسی را بدانیم. هر چه فهم ما از اساطیر دقیق تر و جامع تر باشه بهتر میتوان رفتار انسان ها را فهم کرد.
چه رفتارهایی؟
بگذارید حرفم رو با یک مثال بزنم. ببینید ما در جامعه یکسری ذهنیت ها و رفتار هایی رو میبینیم که اگر با اسطوره آشنا باشیم میتونیم ریشه اون رفتار یا تفکر رو بهتر بفهمیم. رفتارهایی که فکر میکنیم ریشه های مثلا مذهبی دارند در صورتیکه ریشه های اونها اسطوره ست نه هیج جیز دیگه. از مثال هایی از این دست که گفته میشه اگر 40 شب جمعه سوره جن رو بخونی جن بر تو ظاهر میشه گرفته تا اینکه برای رفع مشکلاتت نذر و صدقه باید بدی و حتی مثالی دم دست تر اینکه میبینی مخصوصا بزرگتر ها وقتی میخوان روی فرش پا بگذارند ابتدا کفششون رو در میارن. یا حتی اینکه یک چطور میشه یک مرتاض با تحمل سختی های فراوان انتظار بدست آوردن نیروهای عجیب و غریب داره.
دلیل اول برای اثبات ادعا
به عنوان دلیل اول و مهمترین دلیل از این ادعا باید بگم که اسطورهشناسی شالوده فرهنگها و تمدنها ست. برای توضیح این مطلب باید بگم که اسطورهها اولین تلاشهای بشر برای توضیح پدیدههای طبیعی، اجتماعی و روانی بودند. آنها شالودهای برای شکلگیری باورها، ارزشها و الگوهای رفتاری هر جامعه هستند. به همین خاطر است که بدون فهم اسطورهها، درک عمیق تاریخ، هنر، دین و حتی سیاست دشوار میشود و این اهمیت موضوع اصلا با مدرنیته و هژمونی علم بر دنیای کنونی هم از بین نمیرود. برای مثال:
- درک ساختارهای قدرت در جوامع امروزی ریشه در روایتهای اسطورهای درباره پادشاهان، خدایان و قهرمانان دارد.
- بسیاری از باورهای دینی و فلسفی نیز بازتاب اسطورههای باستانی هستند.
این چیزی که ما به عنوان داستان های اساطیری می شناسیم به مردم یک جامعه کمک میکردند تا جهانبینی مشترکی پیدا کنند و درک خود را از طبیعت، انسان و ماوراء طبیعت به اشتراک بگذارند. برای مثال:
- در اسطورههای بینالنهرین، مانند گیلگمش، تلاش برای جاودانگی و مفهوم مرگ بهوضوح بیان شده است.
- اسطورههای یونانی مانند پرومتئوس، خاستگاه دانش با نماد آتش را توضیح میدهند و اهمیت آنها در تمدن بشری را برجسته میکنند.
- شناخت اینکه در اسطوره شناسی کشورمون ایران یک خدای مطلقا خوب در برابر یک خدا به عنوان شر مطلق یعنی اهریمن میتونه بسیاری از باورها و صفر و صد کردن ها را برای ما روشن تر کند.
این روایتها، چارچوبی برای شکلگیری باورهای مشترک فراهم و وحدت اجتماعی را تقویت میکردند.
دلیل دوم برای اثبات اهمیت اسطوره شناسی
به عنوان دلیل دوم باید بگم که اسطورهها پلی به ناخودآگاه جمعی هستند. کارل گوستاو یونگ معتقد بود که اسطورهها نمایانگر کهنالگوها (Archetypes) هستند؛ کهن الگو ها عناصر مشترکی هستند که در ناخودآگاه جمعی انسانها وجود دارند. این مفاهیم به ما کمک میکنند از منظر روانشناسانی، جامعهشناسی و حتی سیاسی رفتارهای انسانی و گرایشهای جمعی را بهتر درک کنیم.
دلیل سوم برای اثبات ادعا
دلیل سوم اینکه اسطوره ها ایجاد هویت جمعی میکنند. هر تمدنی از طریق اسطورهها هویت خود را میسازد و آن را به نسلهای آینده منتقل میکند و این داستانها باعث میشدند که افراد احساس کنند بخشی از یک سنت بزرگتر و تاریخی هستند.
مثالا:
- ایران: اسطورههای شاهنامه مانند داستان جمشید، ضحاک و کیخسرو، نمایانگر هویت فرهنگی و تاریخی ایران هستند.
- هند: در هند، اسطورههای مهابهاراتا و رامایانا بازتابدهنده ارزشهای اخلاقی و اجتماعی هستند که هنوز هم زندگی روزمره مردم را تحت تأثیر قرار میدهند.
- یونان: اسطورههای خدایان المپ و قهرمانانی چون هرکول، نقش مهمی در ایجاد هویت فرهنگی یونان باستان داشتند.
تصور کنید به عنوان مثال شناخت کسی مانند هرکول که داستان هایش سینه به سینه در میان مردم یونان در طول چند هزار سال نقل شده چقدر میتواند به ما در فهم جامعه یونانی و تمامی مردم آن زمان در آن منطقه وسیع جغرافیایی کمک کند. حال اگر یه مطالعه قهرمان ایرانی یعنی رستم بپردازیم و در مقام مقایسه میان این قهرمان با هرکول بر بیایم چقدر میتواند به فهم ما در شتاسایی نقاط اشتراک و افتراق این دو تمدن بزرگ تاریخی کمک کند.
دلیل چهارم برای اثبات ادعا
دلیل چهارم اینکه اسطوره ها راهنمای رفتار اجتماعی و اخلاقی جوامع بودند و هنوز هم هستند. اسطورهها الگوهای رفتاری را تعریف میکردند و ارزشهای اخلاقی را به جامعه القا میکردند. برای مثال:
- در اسطورههای زرتشتی، مبارزه میان خیر (اهورامزدا) و شر (اهریمن) الگویی برای انتخابهای اخلاقی انسانهاست. همونطور که قبل تر گفتم. یا مثالا
- در اسطورههای نورس، قهرمانانی مانند تور و اودین نشاندهنده اهمیت اخلاقیاتی مثل شجاعت، وفاداری و فداکاری در جامعه هستند.
بنابراین این داستانها نه تنها به آموزش و پرورش کمک میکردند، بلکه معیاری برای رفتارهای درست و غلط بودند.
بررسی پیوند اسطوره شناسی با سایر علوم
حال بیایید پیوند اسطورهشناسی با علوم انسانی دیگر را بیشتر زیر ذره بین ببریم. همانطور که گفتم مطالعه اسطورهشناسی زمینهای برای درک بهتر بسیاری از شاخههای علوم انسانی است. بیایید با مثال این موضوع رو بیشتر بررسی کنیم.
- تاریخ: بسیاری از روایتهای تاریخی با اسطورهها درآمیختهاند و جدا کردن آنها به فهم دقیقتر گذشته کمک میکند.
- ادبیات: شاهکارهای ادبی جهان، مانند اودیسه، شاهنامه یا بهشت گمشده، عمیقاً در اسطورهها ریشه دارند.
- هنر و معماری: نمادها و تمثیلهای اسطورهای بهوفور در آثار هنری و معماری بهکار رفتهاند.
اگر بخواهم بیشتر به تاثیر اسطوره شناسی بر هنر و معماری توضیح بدم باید بگم که بسیاری از آثار هنری و معماری تمدنها از اسطورهها الهام گرفتهاند. برای مثال:
- معابد یونانی مانند پارتنون بر اساس باورهای اسطورهای درباره خدایان ساخته شدند.
- در ایران باستان، نقش برجستههای پرسپولیس انعکاسی از قدرت و ارتباط شاهان با نیروهای الهی است.
- چه بسیار نمایشنامه هایی از بزرگانی مثل سوفوکل و اوریپید گرفته تا مناشنامه های مدرن تری مثل مادام فیگارو، شهر ما و … که با الهام اساطیر نوشته نشدند.
این پیوند میان اسطورهها و هنر باعث میشد فرهنگ هر تمدن شکوفا شود و به دیگر نسلها منتقل گردد.
حتی من در این روزها دوره ای آموزشی تحت عنوان اسطوره شناسی و تاثیر آن بر رسانه مدرن رو در دانشگاه ماربورگ تدریس میکنم که در اون ما به همین مطلب می پردازیم که حتی یک فیلمی مثل هری پاتر چقدر از اسطوره شناسی بهره می بره. از الهام گرفتن نمادها گرفته تا شالوده کلی که این شالوده رو ما بر اساس کتاب سفر قهرمان جوزف کمبل بیان میکنیم که در آینده به سراغ این کتاب هم در تحوت خواهیم رفت.
برای اینکه منظور منو از بررسی دقیق اسطوره بیشتر متوجه بشید با من در فصل سوم تحوت که به خوانش شاخه زرین میپردازیم باشید که از اپیزود بعد آغاز میشه. توی اپیزود قبلی گفتم که از ایپزود بعد به سراغ شاخه زرین میریم ولی لازم دونستم قبلش این مطالب رو باهاتون درمیون بگذارم.
چرا اسطوره شناسی اینقدر تاثیر دارد؟
حال یک سوال پیش می آید و آن اینکه ما قبول میکنیم که اسطوره شناسی تاثیرات قدرتمندی بر علوم انسانی گذاشتند ولی این اثر گذاری چگونه و برای چه ایجاد شده؟ پاسخ این سوال کوتاه ولی بسیار کلیدی ست و آن اینکه اسطوره شناسی به پرسشهای بنیادین بشر برای هزاران سال پاسخ میداده. خیلی خیلی قدیمی تر از هر چیز دیگه ای مثل دین یا علم، این اسطوره بوده که همراه بشر بوده و به قول استادم محمد رضایی، اسطوره شناسی تنها موجود ماقبل تاریخی حی و حاضر در زمان ماست که همیشه با بشر بوده. اسطورهها تلاش داشتند به سوالات بنیادینی مانند:
- خاستگاه انسان چیست؟
- جهان چگونه شکل گرفته است؟
- سرنوشت پس از مرگ چیست؟ پاسخ دهند. این سوالات هنوز هم در فلسفه، دین و علم بررسی میشوند و اسطورهها نقطه شروع این بحثها بودهاند.
از نظر من این موجود ماقبل تاریخی باعث پایداری و انتقال فرهنگها شده. چگونه؟ بدین صورت که اسطورهها با روایات شفاهی و کتبی از نسلی به نسل دیگر منتقل میشدند و از این طریق فرهنگ هر جامعه را پایدار میکردند. این انتقال، ارزشها، زبان و سنتهای جوامع را نیز حفظ میکرد.
این پایان کار نیست!
اما قصه به همین جا ختم نمیشه. من گفتم که شناخت اساطیر برای ما جهت فهم علوم انسانی بسیار حیاتیه ولی اسطورهشناسی بر توسعه اجتماعی هم تاثیر داره یعنی مطالعه اسطورهها میتواند به رشد جامعه در زمینههای مختلف کمک کند:
- تقویت هویت فرهنگی: فهم اسطورههای بومی باعث تقویت هویت ملی و فرهنگی میشود.
- افزایش همبستگی اجتماعی: اسطورهها داستانهای مشترکی هستند که احساس تعلق به یک جامعه را تقویت میکنند.
- الهامبخشی برای نوآوری: اسطورهها هنوز هم منبع الهام برای خلق آثار هنری هستند که بتوانند جامعه را به کنش وادارند.
پس با توجه به آنچه تا اینجا گفتیم مطالعه اسطورهشناسی برای آینده یک امر ضروری ست. در جهان مدرن که فناوری و جهانیشدن باعث دوری از ریشههای فرهنگی شدهاند، اسطورهشناسی به ما کمک میکند تا ضمن پذیرش تغییرات، پیوند خود را با گذشته حفظ کنیم. این علم، پلی میان سنت و مدرنیته است که از طریق آن میتوانیم ارزشهای گذشته را با نیازهای امروز هماهنگ کنیم.
رسالت ما در قبال جامعه چیست؟
اگر بخوام شفاف و بدون هیچ رودربایستی حرف بزنم باید بگم که اسطوره به معنی خواندن یکسری داستان و افسانه برای سرگرم شدن نیست. اهمیت اسطوره بسیار زیاده و ما در تحوت ابتدا این داستان ها را که بیانی استعاری از توضیح بشر اولیه از جهان هستند بیان می کنیم ولی سپس سعی میکنیم پوسته این بسته بندی رو باز کنیم و دقیق تر به داستانها نگاه کنیم. برای این کار هم ابزارهایی داریم مثل کتاب هایی که سعی در نفوذ به عمق اسطوره دارند مثل شاخه زرین اثر جیمز جرج فریزر و کتاب های جوزف کمبل و …. .
به خاطر همین نگاه من به اسطوره ست که لحن من در اپیزود ها عامیانه نیست و ادبیه چرا که میخوام نگاه شنونده به این داستانها از پنجره سرگرمی نباشد. و هیچ دخل و تصرفی در داستانها نمیکنم تا جذاب تر بشند و از همه مهمتر اینکه منابعی رو انتخاب میکنم که از دقت اونها برای انتقال بدون غلط اطلاعات مطمئن هستم.
با توجه به آنچه گفته شد دیگه میتونید رسالت تحوت رو حدس بزنید. تحوت دغدغه فرهنگی داره و تمام تلاششو میکنه تا مردم جامعه اش تسلط کافی بر اسطوره داشته باشند چرا که اون موقع تصمیمات بسیار بسیار قدرتمند تری خواهند گرفت. این جایی که هستیم جای ما نیست. جای جامعه ای با چنین تمدن بزرگ و تاریخی نیست. باید جای خودمون رو پس بگیریم. و این فقط رسالت تحوت نیست. ازتون می خوام این رو بخشی از دغدغه زندگیتون کنید و تا اونجا که میتونین در شناساندن اسطوره به سایر هموطنانمون بکوشید. در یک کلام، شناخت اسطوره از اوجب واجبات برای رشد بیشتر جامعه فرهیخته مونه.
برای دسترسی به اپیزود های پادکست تحوت به این لینک مراجعه فرمایید.
برای خواندن سایر داستان ها از اساطیر یونان روی این لینک کلیک نمایید.
دیدگاهتان را بنویسید